هيپنوتيزم در بياختياري ادرار
اسفند ۱۷، ۱۴۰۲هیپنوتیزم و سندروم توره
اسفند ۱۷، ۱۴۰۲هيپنوتيزم در درد
اين شيوه هيپنوتيزمي براي درمان مشكلات درد در كودكاني که بين شش تا ده ساله هستند طراحي شده است. القاء و عبارات تعميق با استراتژي درماني همراه شده است چون ميزان نسبتاً محدودی از کارهای هيپنوتيزمي روي كودكان در دسترس است. همه درد نبايد بهطور هيپنوتيزمي رفع شود مگر تحت شرايط بسيار خاص مثلاً، در كارهاي دندانپزشكي يا جراحي يا وقتي كه بيماري در خطر آسيب باشد.
قبل از القاء
امروز ما ميخواهيم دربارة راههاي آموزش آرامشيافتن به تو و بدنت صحبت كنيم زماني كه يك كار يا آسيب دردناكي در بین باشد. ما ميدانيم كه ذهنت ميتواند به تو كمك كند تا آرامتر باشي، حتي وقتي ما بهطور معمولي انتظار نداريم كه حقيقت داشته باشد. ذهنت قادر است تا داروي بيحسكننده خاص خود را تهيه كند كه ميتواند آن را به سراسر بدنت بفرستد تا هر وقت لازم بود به آرامش يافتن تو كمك كند. راههاي زيادي هست كه از طريق آنها بدن تو ميتواند برايت بيحسي ايجاد كند و امروز لازم است اين راه را كه براي تو كاملاً مناسب است پيدا كنيم.
القاء اتومبيل ابري
در آغاز، از تو ميخواهم تا از تخيل براي فكركردن درباره چيزي كه خيلي دوست داري انجام دهي استفاده كني. ممكن است بخواهي به انجام اين كار با چشمهاي باز فكر كني يا ممكن است بخواهي به انجامدادن اين كار با چشمهاي بسته فكر كني. هركدام كه بهتر برايت عمل ميكند همان است كه لازم است انجام دهي. از تو ميخواهم كه با اين تجسم آغاز كني كه بدنت بسيار بسيار آرام و راحت ميشود، و ذهنت مشغول فكركردن به چيزهايي است كه من به تو ميگويم.
بگذار بدنت احساس راحتي و آرامش كند و بگذار صندلياي كه رويش نشستهاي احساس نرمي و پفكي داشته باشد. ميتواني متوجه شوي كه اين احساس نرم و پفكيبودن بتدريج رخ ميدهد، اما از حالا شروع ميشود. و همانطور كه درباره اين احساس فكر ميكني، ميتواني متوجه اين نكته نيز شوي كه تبديل اين احساس نرم و پفكي به يك اتومبيل بسيار خاص فقط براي خودت امكانپذير است. ما اين اتومبيل ابريت را فرا خواهيم خواند، و اين راه ابري خودت، بهسوي سرگرمي و تخيل است، و كنترل بيشتر ذهن و بدنت. تو ميتواني اتومبيل ابريت را در چشم ذهنت به هر روشي كه دوست داري تجسم كني. به كنترلها نگاه خوبي بيانداز، به اندازه و شكل آن نگاه كن. آيا سريع حركت ميكند؟ خوب مانور ميدهد؟، ميتواند تا آسمان بالا رود؟ همه اين چيزها ميتواند حقيقت داشته باشد و آنچه كه از همه هيجانانگيزتر است، اين است كه اين اتومبيل كاملاً تحت كنترل تو است، و اينكه تو ميتواني آن را به روشي جالب ، هيجانانگيز و آرامبخش به سود خود براني.
تعميق
از تو ميخواهم كه الآن شروع به پرواز درآوردن اتومبيل ابريت كني. بسيار راحت باش و به كنترلها عادت كن. متوجه خواهي شد كه اگر به جلو خم شوي اتومبيلت به پائين ميرود، اگر به عقب متمايل شوي بالا ميروي، اگر به سمت راست خم شوي به سمت راست ميرود، و اگر به سمت چپ مايل شوي به سمت چپ ميرود. اينها فقط چند راه براي كنترل پرواز اتومبيلت است. شايد بخواهي اتومبيلت را آزمايش كني. ميتواني با پرواز در ارتفاع پائين شروع كني، يا شايد بخواهي اوج بگيري و بالا پرواز كني و از آن بالا به چشمانداز پائين نگاه كني. هركاري بكني، اوقات خوبي داشته باش. تا آنجا كه ميتواني تجربهات را واقعي كن، لذت ببر، خودت را ببين كه ميخندي و از بودن در اتومبيل خاصت احساس راحتي كن. {مكث}
و حالا كه شانس داشتي با اتومبيلت كمي پرواز كني، از تو ميخواهم به سمت مكان خاصي كه من و تو قبلاً دربارهاش صحبت كردهايم بروي. ممكن است يك مسير تماشايي را به آنجا انتخاب كني، و كوهها يا اقيانوس را تماشا كني. شايد بخواهي پرواز كني و اهرام ثلاثه مصر يا برج بيگبن در لندن، يا يكي دو قصر را بررسي كني. هرجا بروي، بياد داشته باش كه ديد يك پرنده را داري و هوايي كه در آن پرواز ميكني تازه و تميز و آرامبخش است، و احساس بسيار بسيار نرمي روي پوستت ايجاد ميكند. بعد از اينكه كمي گردش كردي و آماده حركت به سمت مكان خاصت شدي، ميتواني با حركت انگشتت به من اطلاع دهي {از تكان سر يا ارتباط كلامي نيز استفاده ميشود، بستگي به کودک دارد.}
خوب است. و حالا از تو ميخواهم كه به سمت مكان خاص خودت بروي و بتدريج اتومبيل ابريات را به پائين به سمت زمين ببري. ميتواني بسيار آرام روي زمين فرود بيايي. و هنگام اين كار، به اطراف نگاه كن و از منظره و صداها و بوهاي مكانخاصت لذت ببر. و وقتي اتومبيلت را بهزمين نشاندي، به آرامي پائين بيا، كمكم فرود بيا، به آرامي روي زمين، ميتواني اتومبيلت را پارك كني و آماده بازي كردن در مكان خاصت شوي.
تقويت
و حالا ميتواني از بودن در مكان خاص خود لذت ببري. شايد همانطور كه راه ميروي ميتواني زمين زير پايت را احساس كني. گرما و آرامش راه رفتن در چنين مكان آشنا و شادي، طراوت ملايم هوا روي پوست و بدنت، و گرماي خوشايند خورشيد را روي پوستت احساس كني.
ميتواني اطرافت را نيز ببيني. ميتواني حيوانات و گياهان، آسمان بالاي سرت و همه چيزهايي را كه دوست داري آنجا با تو باشند ببيني. و ميتواني اين تصاوير را در ذهنت واضحتر كني و با ديدن و احساسكردن خود در آنجا اين تجربه را واقعيتر نمايي.
از حس بوياييات استفاده كن. ببين چه بويي را ميتواني احساس کنی؟ آيا ميتواني طراوت هوا، رايحة طبيعت، و تازگي را استشمام كني؟ از حس بوياييات براي تقويت اين تجربه استفاده كن.
ميتواني از حس چشائيت نيز استفاده كني. ميتواني بوها را بچشي؟ ميتواني هوا را بچشي؟ همه حسهايت كمك ميكنند تا تجسمت را بسيار بسيار واقعي و واضح كنند. آنها كمك ميكنند تا تجربهات آرام بخشتر و خوشايندتر برايت شود. از تجسم و چشم ذهنت استفاده كن تا اين تجربهات را بسيار واقعي كني.
استراتژي درماني
و حالا از تو ميخواهم تا، از يك فاصله كوتاه، منطقه كوچكي را ببيني كه كمي غبار يا مه گرفته است. چيز جالب درباره اين مه اين است كه بسيار وسوسهانگيز، خوشايند، و براي تو بسيار امن است. اين كاملاً مكان خاصي است كه تو در آن ميتواني در مه و غبار قدم بزني و به تو كمك خواهد كرد تا بدنت را آرامتر كني. ادامه بده، به سمت مه گام بردار، هر چقدر وقت لازم است كه با آنجا آشنا شوي صرف كن. {مكث} وقتي نزديكتر شدي، شايد بخواهي به آن برسي و آن را با انگشتت لمس كني. درخواهي يافت كه احساس خوبي به تو دست ميدهد، و موجب ميشود تا پوستت احساس خوبي پيدا كند. حتي ممكن است موجب شود كه وقتي لمسش ميكني ، يك انگشتت كمي بسوزد، درست مثل اينكه داروي بيحس كننده به آن زده باشند. ادامه بده، از اين مه لذت ببر. ميتواني در آن بازي كني و از آن لذت ببري. {مكث} و همانطور كه در آن بازي ميكني، بدنت بيشتر و بيشتر ميتواند در درون خود داروي بيحسكننده توليد كند، و آن را به هر جايي كه ميخواهي بفرستد. وقتي در اين غبار و مه هستي ميتواني احساس شادي كني. بدنت به طور خوشايندي گرم و راحت است وقتي آنجا هستي و در اين مه آرام و شادي، و خودت را ببين كه ميخندي و از دانستن آن لذت ببر، اين، آن چيزي است كه تو انجام ميدهي.
و ميتواني متوجه شوي كه هروقت به اين مه وارد ميشوي، كنترل بيشتري روي ذهن و بدن باهم پيدا ميكني. اگر دوست داشته باشي ميتواني يك دوست را با خودت بياوري، يا شايد حيوان دستآموزت يا اسباببازي مورد علاقهات را. و ميتواني از بازي در اين مه لذت ببري و نسبت به خود احساس خوبي داشته باشي. اگر بخواهي، از اين مه براي بيحس شدن بدنت كمك بگير. ميتواني اين كار را به سادگي انجام دهي بهطوريكه وقتي در اين مه هستي جايي را كه نياز به داروي بيحسي دارد لمس كن. وقتي اين كار را ميكني، بدنت متوجه خواهد شد كه زمان آن است كه داروي بيحسي را در آنجا قرار دهد. و تو كمي احساس سوزش يا حس خوشايندي را در آن قسمت تجربه خواهي كرد. و اين احساس خوبي است، يك حس اعتمادبهنفس و سلامتي.
{پس از اينكه به آن بچه وقت كافي براي بازي در آن مه داده شد، بتدريج تشويقش ميكنم تا درباره احساسهاي بدنش و تجربيات ديگرش وقتي كه آنجاست با من صحبت كند. همه اين كارها در حين خلسه انجام ميشود، تا احساسهاي كنترل مربوط به نشانههاي فيزيكي بيماري را تسهيل كند و اعتمادبهنفس كلي را بهبود بخشد. وقتي اين اهداف بدست آمد، كودك از آن مه و القاء بيرون آورده ميشود، و از عبارات تعميق و تقويت بهطور وارونه براي بهپايان رساندن خلسه استفاده ميشود.}
حالا كه فرصت بازي در مه را داشتهاي، ميتواني آماده شوي كه آنجا را ترك كني و بتدريج به اتومبيل ابريت بازگردي. مهم است كه به ياد داشته باشي كه اين مه هميشه در دسترس تو هست و ميتواني هروقت كه بخواهي به آن بازگردي. اين مه هميشه در دسترس است و هر وقت لازم باشد ميتواند به تو كمك كند. اين مه به تو كمك خواهد كرد تا كنترل بيشتري بر ذهن و بدن داشته باشي. هرچه بيشتر تمرين كني، برايت راحتتر خواهد شد، و هرچه برايت آسانتر شود، كنترل بيشتري روي ذهن و بدنت خواهي داشت. همانطور كه به اتومبيل ابريت باز ميگردي، ميتواني از احساس اعتماد و سلامتياي كه از دانستن اينكه ميتواني بازگردي لذت ببري، و از دانستن اينكه مهارتهاي جديدي كسب كردهاي كه ميتواني براي كمك به خودت از آنها استفاده كني. و وقتي به اتومبيلت باز ميگردي، ميتواني شخصاً مسئوليت كنترلها را به عهده بگيري و بتدريج اتومبيلت را به هوا پرواز دهي و بازگشت از سفرت را آغاز كني، به سمت مطب و به طرف اين صندلي بازگردي، بدان كه در هر زماني در آينده كه بخواهي ميتواني صندليات را به سمت يك اتومبيل ابري بچرخاني و به سمت يك تجربه تخيلياي بروي كه تو را به اين مه و آرامش و اطمينان از اينكه آنجايي هدايت خواهد كرد. ميتواني هروقت كه نياز پيدا كني اين كار را انجام دهي.
و حالا ميتواني كمكم اتومبيلت را روي اين صندلي فرود آوري و بگذاري تا اين صندلي يكبار ديگر بيشتر شبيه يك صندلي شود، بيشتر شبيه اين صندلي در مطب، و بيشتر شبيه اين اتاقي كه در آن نشستهايم. و حالا من اينجا منتظر تو خواهم بود، و تو ميتواني از سفرت لذت ببري، و هر وقت آمادهاي به صندليت باز گرد و به اتاقي برگرد كه در آن ما نشستهايم. و من منتظر تو خواهم ماند وميدانم كه تو آمادهاي تا يكبار ديگر درباره تجربهات با من صحبت كني، وقتي چشمهايت را باز ميكني و راحت، و آرام، و هوشيار و سرحال هستي.
{در مدت گزارش پس از القاء، من معمولاً دربارة تجارب كودكان با آنها بحث ميكنم، و هر اصلاح درمانياي را كه لازم باشد اضافه كرده يا هدايت ميكنم. همچنين به كودكان تلقين ميكنم كه مهارتي را ياد گرفتهاند كه با آن ميتوانند درد را هروقت لازم بود كاهش دهند يا برطرف كنند. با وجود اين، تاكيد ميكنم كه درد يك علامت لازم جسمي است كه به ما اخطار ميدهد كه در خطر هستيم. بنابراين، از همه بچهها ميخواهم تا وجود درد را به يك بزرگسال مسئول گزارش دهند و اطمينان پيدا كنند كه قبل از اينكه درد “فرياد بزند” كس ديگري از آنها مراقبت ميكند. اين تضمين ميكند كه آنها قبل از كاهش مشکلشان توجه لازم را يا از جانب والدين يا مراقب پزشكي دريافت خواهند كرد. كودكان عموماً نسبت به اين شرايط بسيار پرمسئوليت هستند، وقتيكه نياز به كمك افراد بزرگسال را در زمان آسيبجسمي يا تهاجم، درمييابند.}