تكنيك براي كودكان آسمي
اسفند ۱۷، ۱۴۰۲تلقین و اورژانس کودکان
اسفند ۱۷، ۱۴۰۲تكنيكهايي براي رفع درد از طريق هيپنوتيزم
دراینجا تکنیک هایی رامطرح می سازیم که درموردبیماران کودک بکارگرفته شده است. ما اغلب بارها از آنها بهصورت تركيبي استفاده ميكنيم. هر تكنيك، يا بهطور مستقيم، يا غيرمستقيم درگير تجزية تلقين شدهاند. براي مثال، توجه كنيد كه عبارت “آن بازو” بهجاي “بازوي تو” چگونه تجزيه را تسهيل ميكند. ليست ما به هيچ وجه كامل نيست. هيپنوتيزم درمانگرهاي ما تنوع روشهاي ما را ترجيح خواهند داد يا روشهاي ديگر را بسط خواهند داد.
تلقينات مستقيم براي بيحسي هيپنوتيزمي
درخواست براي كرختي. “تو ميداني كه احساس كرختي چه حسي است. بيحسي چه حسي براي تو است؟ {كودك پاسخ ميدهد.} خوبه، فقط بگذار آن بخش از بدنت الآن كرخت شود كرخت مثل يك تكه يخ {يا هر تجسمي كه كودك استفاده كرده است.}”
بيحسي موضعي. “فقط تجسم كن كه داروي بيحسي را روي آن بخش از بدنت نقاشي ميكني. هروقت انجام اين كار پايان يافت به من بگو”
بيحسي موضعي. “تجسم كن كه يك ماده بيحسي را به آن بخش از بدنت تزريق ميكني. حس كن كه در بدنت جاري ميشود و همانطور كه آن محل كرخت ميشود به تغيير اين حس توجه كن.”
بيحسي در ناحيه دست و مچ. “ابتدا، به دستت توجه كن. دقت كن كه چگونه ميتواني احساسهاي سوزش را در آن دست احساس كني. سپس بگذار كرخت شود. وقتي خيلي كرخت شد، با آن دستت فكت را {يا قسمت ديگري از بدنت را} لمس كن و بگذار اين بيحسي از دست به فك منتقل شود.”
جعبه سوئيچ. درمانگر اين ايده را توضيح ميدهد كه درد توسط اعصاب از بخشهاي مختلف بدن به مغز منتقل ميشود،كه سپس مغز “پيام درد” را به بدن باز ميفرستد. درمانگر ميتواند اعصاب و راههاي عبوري آنها را توصيف كند يا ميتواند از كودك بخواهد تا رنگي را براي اعصاب درنظر بگيرد. اهميت “دقت” با توجه به سن و نيازهاي كودك متفاوت است. سپس از كودك خواسته ميشود تا نوعي از كليدي را كه ميتواند علائم عصبي را خاموش كند انتخاب كند. درمانگر ميتواند انواع مختلف سوئيچها را توصيف كند، مثل فليپ Flip، ديمر Dimmer، پول Pull يا حتي يك پنل دكمهاي فشاري كامپيوتري تلوزيون يا كنترل پنل چراغها. با انتخاب يك سوئيچ، از كودك خواسته ميشود كه شروع به تمرين خاموشكردن سوئيچها يا لامپهايي نمايد كه مغز را به بخشهاي خاصي از بدن وصل ميكند. مفيد است كه از كودك خواسته شود كه علائم عصبي آورنده را براي مدت مشخصي از زمان خاموش كند مثلاً، 10 دقيقه، 15 دقيقه، يا 90 دقيقه. موفقيت اين تمرين را ميتوان اينگونه تخمين زد كه كودك را با يك سوزن يا شيء تيز ديگري لمس كرد و از او بخواهيم كه آن را با حسهاي طرف ديگرش كه علائم عصبي تغييري نكرده است مقايسه كند.
تلقينات فاصلهگرفتن
دوركردن درد از خود. “براي لحظهاي تجسم كن كه آن بازو {يا بخش ديگري از بدن} به تو تعلق ندارد، بخشي از تو نيست. فكر كن بخشي از يك مجسمه يا اسباببازي است، يا تصور كن كه به خودي خود در حال پرواز است و در هوا معلق است.” بعضي از بيماران به راحتي تجسم ميكنند كه فقط يك بازو دارند؛ بعضيها تجسم ميكنند سه بازو دارند، كه يكي از آنها جدا شده است.
انتقال درد به بخش ديگري از بدن. “تجسم كن كه همه درد ستون فقرات به انگشت كوچك دست راستت ميرود. به من بگو كه آن انگشت كوچك دست چقدر درد ميكند. يك اندازه عددي براي آن بگو و اگر تغيير كرد به من بگو. خوب است. حالا بگذار معلق شود.”
خود را از درد دور كن. “گفتي كه دوست داري به كوه بري. حالا خودت را آنجا تصور كن. بگذار واقعاً آنجا باشي. همه درد را رها كن و در كوهها باش. درختها و گلها را ببين. بازي سمورچهها را تماشا كن. اگر دوست داشته باشي ميتواني كمي از غذايت را به آنها بدهي، هواي تازه و بوي درختان كاج را استشمام كن. به صداي باد ملايم گوش كن. به صداي رود جاري گوش كن.” در يك مطالعه روي بزرگسالان معلوم شد كه تجسم “جسم مدار” مثل، احساس گرماي خورشيد در مقايسه با تجسمي كه جسم مدار نيست مثل تماشاي يك منظره يا اسكيكردن تاثير كمتري روي كنترل هيپنوتيزمي درد دارد. ما نميدانيم كه آيا اين نتايج قابل تعمیم به کودکان می باشد یاخیر.
تلقيناتي براي احساسهاي مغاير با درد
آرامش. “زماني را بهياد آور كه احساس آرامش زياد، احساس خيلي خوبي داشتي. حالا آن احساسهاي آرامبخش را به زمان حال بياور. بگذار بدنت در اينجا و حالا احساس آرامش كند. ميتواني بگذاري احساسهاي آرامشبخش همه بدن و ذهنت را كلاً دربرگيرد، تا اينكه جايي براي درد باقي نماند. ميتواني كاملاً راحت باشي، و ميتواني اين احساسهاي خوب را تا وقتي كه دوست داشته باشي نگهداري.”
خنده: “خنده موجب ازبين رفتن درد ميشود. به خندهدارترين فيلمي كه تا به حال ديدهاي يا به خندهدارترين چيزي كه تا به حال انجام دادهاي يا دوستت انجام داده است فكر كن. هر بار كه خنديدن را تجسم ميكني، دردت كمتر و كمتر ميشود. ممكن است خود را واقعاً در حال خنديدن و داشتن احساس خيلي خوبي بيابي.”
آرامسازي. “روي بازدم تمركز كن، چون يك حركت آرامبخش است. اگر وقتي نفس را خارج ميكني كاملاً آرام باشي، ميتواني درد را كاهش دهي. ريتم تنفست را كنترل كن. هربار كه نفس را بيرون ميدهي آرامتر شو. ممكن است دريابي كه ميتواني درد را نصف كني. و دوباره آن را نصف كني. از انرژيت در جائيكه به داشتن احساس بهتر و بهتر شدنت كمك ميكند استفاده كن.”
تكنيكهاي حواسپرتي
توجه به موضوع نامربوط. اگر درمانگر براي بچههاي كوچك قصه بگويد يا به شكل اصلياش يا با تغييرات مضحك مثل تغيير شخصيتها، اغلب دردشان تسكين مييابد “يكي بود يكي نبود سه گرگ كوچولو بود و يك خوك گنده بد”. حواس بچههاي بزرگتر را ميتوان با بحث بر سر مسائل مورد علاقهاشان مثل ورزش يا موسيقي پرت كرد.
توجه و تمركز روي شيوه عمل يا آسيب. اين شيوه بخصوص براي كودكاني مفيد است كه مهارت شناختي براي آنها يك مكانيسم مهم غلبهكردن است. درمانگر از كودك ميخواهد تا آن صدمه را به تفصيل توصيف كند، چگونه اتفاق افتاد، ديگران چه عكسالعملي نشان دادند، و غيره، در مورد يك كار دردناك، درمانگر وسايل گوناگون را توصيف ميكند و از كودك ميخواهد تا با نگهداشتن آن ابزار يا بانداژ، شمردن بخيهها، يا كنترل زمان در مراحل مختلف به درمانگر كمك كند.
از دوچيز رنجآور، تمركز روي آنكه كمتر رنجآور است. اگر كودكي هم احساس درد و هم احساس سرما ميكند، درمانگر ميتواند توجه را روي سرما معطوف كند. اگر كودك قرار است L.P[بذل نخاع: نمونه گرفتن ازمایع نخاع باسوزن زدن] شود و همچنين تزريق درون وریدی با آنژیوکت دارد، درمانگر ميتواند روي موضوع دوم تمركز كند.
جلبتوجه روي خود درد
به دلايل مختلف، بعضي از كودكان امتناع ميكنند يا قادر نيستند كه توجهاشان را روي هر چيزي به غير از درد معطوف كنند. درمانگر ميتواند از اين رفتار به نفع خود كودك استفاده كند. درمانگر با تشريك مساعي با كودك و درخواست از او براي توصيف مفصل درد، ميتواند تلقينات ظريفي را براي تغيير و تسكين به كودك ارائه دهد. تكنيكهاي سردرگمی ميتواند كمك كند.
گوي درخشان. “تجسم كن كه درون يك گوي درخشان هستي و ميتواني خودت را در حال قدمزدن در داخل نقشهاي از دردت ببيني. به اين درد به دقت توجه كن. الآن آن را به رنگي كه دوست نداري ببين. بعداً از تو خواهم خواست كه آن را دوباره چك كني. ببين چه اندازهاي است. بايد به اندازه يك گريپفروت يا يك دانه انگور يا يك ليمو باشد. حتي ته يك سنجاق هم اندازهاي دارد. ما بعداً اين اندازه را دوباره چك خواهيم كرد. و به شكل آن توجه كن. همين الآن چه شكلي است؟ و الآن به تو چه ميگويد؟ همين الآن چقدر كوچك است؟ ميتواني اندازه آن را نيز تغيير دهي؟ بله. تو واقعاً آنجا در آن گوي نوراني مسئول هستي. تو يك نقشهكش خوب هستي. ميتواني هرجا كه بخواهي بروي. هرچه ميخواهي احساس كني. الآن آن درد چه شكلي است؟ هنوز ميتواني صدايش را بشنوي؟”
كودكان بزرگتر ميتوانند از تكنيك تمركز روي تنفس، سپس تغيير تمركز به محل درد سود ببرند، با تاكيد روي اين حقيقت كه درد در حال تغيير است. متعاقباً، درمانگر ميتواند از كودك بخواهد تا روي يك قطعه موسيقي، يا يك بو مثل نزديككردن يك شيشه عطر به بيني كودك، و همزمان روي درد تمركز كند. كودك بتدريج ياد خواهد گرفت كه درك دو محرك وقتي توجه به يكي معطوف ميشود كمرنگ ميگردد.
تقويت
ما تشويق ميكنيم- اما تقاضا نميكنيم- كه بيماران ما مهارتهايشان را در كنترل هيپنوتيزمي درد تمرين كنند، با استفاده از چيزهاي متفاوت يا شيوههاي جديد. بيشتر كودكاني كه به توانائيهايشان اعتماد دارند از اين مهارتها استفاده ميكنند، و به احتمال بيشتر هر وقت لازم باشد از آنها استفاده خواهند كرد. شيوههاي ديگر تقويت شامل استفاده گزينشي از نوارهاي صوتي، نوارهاي تصويري، رفتار والدين به عنوان حاميان درماني، ملاقاتهاي گروهي، و برقراري ارتباط با بيماران ديگري كه بهطور موفقيتآميزي از هيپنوتيزمدرماني براي كنترل درد استفاده ميكنند است.
بعد از چندين جلسه تمرين، درمانگر ميتواند از كودك بپرسد كه كدام نوع تنآرامي يا تمرين تجسم مفيدترين است. آن را ميتوان ضبط كرد يا روي موسيقي مورد علاقه كودك گذاشت، اگر بخواهد و در حين كار آن را در يك ضبط واكمن قابل دسترس كرد. ميتوان كودك را تشويق كرد تا با صداي خودش در يك تمرين تنآرامي خود را هدايت كند؛ اين را نيز ميتوان روي موسيقي دلخواه ضبط كرد. درمانگرها همچنين بايد كودكاني را كه در كنترل درد مهارت دارند تشويق كنند تا به درمانگر در تعليم كودكان ديگر كمك كنند. اين به كودكي كه آموزش ميدهد اعتمادبهنفس ميدهد، و كودكي كه آموزش ميبيند به آن كودك ديگر اعتماد خواهد كرد.